10 چيزي که نبايد به کودکانمان بگوييم!


" پسر/ دختر خوب"
اين جمله در حاليکه جزو عبارات مثبت به شمار مي رود اما واقعا تاثيري متضاد چيزي که مي خواهيم دارد. اغلب والدين از اين جمله براي بالا بردن اعتماد به نفس کودک استفاده مي کنند. اما متاسفانه تاثير آن کاملا برعکس است. وقتي دختر شما جمله " دختر خوب" را بعد از انجام کاري که شما از او خواسته بوديد مي شنود، اينطور تلقي مي کند که چون کاري که "شما" خواسته ايد را انجام داده پس " خوب " است. و اين سرآغاز اين داستان است که کودک از اين مي ترسد که نکند ديگر " بچه خوبي " نباشد و انگيزه و اشتياق او براي همکاري در ساير کارها از ترس دريافت نکردن همين بازخورد سرد شود.

درعوض بگوييد: " زماني که کمک مي کني واقعا لذت مي برم" . اين جمله به کودک مي فهماند که شما چه مي خواهيد و رفتار او چگونه روي نظر شما تاثير مي گذارد. شما ميتوانيد حتي احساسات خود را به او بروز دهيد و مثلا بگوييد: " ديدم که عروسکت را به دوستت قرض دادي" اين به کودک اجازه مي دهد که براي خودش تصميم بگيرد و بداند که قرض دادن کار خوبي است و به او اين حق را مي دهد که دوباره همين کار را با انگيزه دروني خود تکرار کند نه به اين خاطرکه اينکار را براي خوشايند شما انجام دهد.

 "چه عکس زيبايي "
وقتي که ما نظر و عقايد خود را درمورد کار هنري کودک تحميل مي کنيم، در واقع اين حق قضاوت و اعتبار بخشيدن را درباره کار خودش از او مي گيريم. به جاي اين جمله بگوييد:" من قرمز ، آبي و زرد مي بينم ! نظرت خودت درباره نقاشي ات چيست؟ " بوسيله مشاهده درعوض بيان ارزيابي خود، به کودک اجازه مي دهيد که تصميم بگيرد نقاشي زيباست يا خير. شايد در نظر او نقاشي ترسناک باشد و اگر از او بخواهيد نظرش را درباره نقاشي بگويد ، در واقع از او خواسته ايد که کار خود را ارزيابي کند و نيت و مهارتهاي خود را که نشان دهنده خلاقيت او در زمان بالغ شدن مي باشد را با شما درميان بگذارد و او را همانند هنرمندي رشد دهيد.

" اگر تو فلان کار را بکني من به تو فلان چيز را مي دهم"
رشوه دادن به بچه ها مانع مشارکت آنها به سهولت و سادگي مي شود. اين چنين معاملاتي با کودکان تبديل به يک سرازيري لغزنده مي شود و چنانچه بطور مداوم صورت گيرد،هميشه مجبور به عقب نشيني مي شويد . مثلا " نه! اتاقم را تميز نمي کنم اگر برايم فلان چيز را نخري".

به جاي آن از جمله" از اينکه به من در تميز کردن خانه کمک مي کني ممنونم "استفاده کنيد . هنگامي که ما قدرداني واقعي خود را نشان مي دهيم کودکان انگيزه ذاتي براي کمک کردن پيدا مي کنند و اگر فرزندان شما چندان اهل کمک نبودند، به او وقتهايي را يادآوري کنيد که کمکتان مي کرد. مثلا بگوييد:" يادت هست يک زماني کمکم مي کردي آشغالها را بيرون بگذارم؟ واقعا کمک بزرگي بود. ممنونم!" . سپس به او اجازه دهيد که به اين نتيجه برسد که کمک کردن به ديگران لذت بخش است و يک پاداش معنوي در بر دارد.

" تو خيلي باهوشي"
وقتي به بچه بگوييد که باهوش است، فکر مي کنيم که اعتماد بنفس و عزت نفس او را زياد کرده ايم اما بايد بدانيد که اينگونه ستودن از شخصيت او واقعا تاثير عکس دارد. با گفتن اينکه او باهوش است، بطور ناخودآگاه اين پيام را به او مي فرستيم که او فقط درصورتي باهوش است که نمره خوبي بگيرد، کارش را تمام کند و يا بهترين نتيجه را بگيرد . همه اينها فشار زيادي را روي يک کودک وارد مي سازد. مطالعات نشان مي دهند ،وقتي که کودک حل يک بازي پازل را تمام کرد و به او بگوييم که باهوش است ، حرف ما باعث مي شود که او براي حل پازل هاي سخت تلاش نمي کند. دليلش هم اين است که او نگران مي شود که شايد پازل را نتواند حل کند و ما او را باهوش ندانيم.

در عوض سعي کنيد به او بگوييد که قدر تلاش او را مي دانيد. با تمرکز کردن روي تلاش بيش از نتيجه، به او اجازه مي دهيد که بفهميد چه چيزي واقعا برايتان با ارزش است. درست است که حل کردن يک پازل جالب است اما حل پازل هاي سخت تر به مراتب جالب تر است. در همان مطالعه ديده شده که وقتي که روي تلاش تمرکز مي کنيم- " واي تو واقعا خوب تلاش کردي"- دفعه بعد کودک سعي مي کند سعي کند پازل هاي مشکل تري را حل کند.

" گريه نکن "
ديدن گريه بچه ها هميشه راحت نيست اما وقتي که به او مي گوييم " گريه نکن" احساسات او را ناديده گرفته و به او مي فهمانيم که اشک هايش براي ما ارزشي ندارد. اين باعث مي شود که او احساساتش را مخفي کند و در نهايت دچار انفجار عاطفي شده و بيشتر ناراحت شود.

سعي کنيد به کودک فضايي براي گريستن بدهيد مثلا بگوييد " ايرادي ندارد که گريه کني. هرکسي بعضي وقتها به گريه نياز دارد. منم همينجا هستم و به تو گوش مي کنم." حتي ممکن است گاهي احساسي که کودک دارد را شما بيان کنيد، " ناراحتي که نميتوانيم برويم پارک ، آره؟ " اين کمک مي کند که کودک احساس خودش را بهتر درک کند و ياد بگيرد که در غالب جملات آنها را بيان نمايد. با تشويق او به بيان احساساتش ، به او کمک مي کنيد که احساسش را تنظيم نمايد که جزو توانايي هاي مشکل هر فردي در سراسر زندگي اش به شمار مي رود.

" قول مي دهم ..."
زير قول زدن واقعا ناراحت کننده است. لحظه سنگيني است و از آنجاييکه زندگي کاملا غيرقابل پيش بيني است، من پيشنهاد مي کنم که کلا اين واژه را از دايره لغات خود حذف کنيد.

در عوض سعي کنيد که کاملا با کودک صادق باشيد. " مي دانم که تعطيلات دوست داري با سارا بازي کني و ما همه تلاشمان را مي کنيم که اين اتفاق بيافتد. اما خواهش مي کنم يادت باشد که بعضي وقتها اتفاقات پيش بيني نشده اي مي افتد، من هم تضمين نمي کنم که حتما اين هفته اين اتفاق بيافتد." ولي هر زماني که ميگوييد کاري را انجام مي دهيد مطمئن باشيد که از پس آن بر مي آييد . سر قول ماندن، اعتماد مي آورد و زير قول زدن ارتباط عاطفي شما را زير سوال مي برد پس مراقب حرفي که مي زنيد باشيد، و تا آنجاييکه ممکن است کاري کنيد که طبق حرفي باشد که زده ايد.

يک نکته اي که بايد درباره اين مساله اشاره کرد اين است که اگر سر قولتان نمانديد ، به آن اذعان داشته باشيد و از فرزندتان عذرخواهي کنيد. به ياد داشته باشيد که شما به او ياد مي دهيد که درزمان بدقولي کردن چگونه رفتار کند . بدقولي کردن چيزي است که اغلب ما حداقل يک بار دچارش مي شويم. حتي اگر براي شما مهم نباشد ولي مي تواند براي کودک مهم باشد. پس همه سعي خود را بکنيد که الگويي از صداقت براي او باشيد و چنانچه موفق نبوديد حداقل سعي کنيد پا پيش گذاشته و مسئوليت آنرا به عهده بگيريد.

" چيز مهمي نيست"
خيلي وقتها اتفاقاتي مي افتند که ما احساسات کودک را ناديده مي گيريم، ولي بايد واقعا مراقب اين قضيه باشيد. براي کودک اغلب چيزهايي مهم است که براي ما بزرگسالان اهميت چنداني ندارند. پس سعي کنيد هميشه از ديد او به قضيه نگاه کنيد. با او همدردي کنيد حتي اگر مرزي بين خود و او قائليد و يا به در خواست او پاسخ منفي داده ايد.

" من واقعا متوجهم که تو آن چيز را مي خواهيد اما امروز نمي شود آن کار را انجام داد." يا " متاسفم که مايوست مي کنم ولي پاسخم منفي است" اينها بهتر از پاسخ هايي هستند که شما براي متقاعد کردن او بکار مي بريد و به او مي فهمانيد که خواسته هاي او واقعا اهميتي ندارند.

" همين حالا دست بردار، وگرنه!"
تهديد کودکان معمولا کار خوبي نيست. اول از همه ، شما به آنها مهارتي مي آموزيد که واقعا دوست نداريد داشته باشند: استعداد بکار بردن زور يا قدرت حيله گري براي گرفتن چيزي که مي خواهند حتي وقتي که ديگران تمايلي به اين کار نداشته باشند. دوم، شما خودتان را در يک موقعيت ناشيانه قرار مي دهيد يعني مجبور مي شويد که از تهديدهاي خود دفاع کنيد- قرار دادن يک مجازات سختگيرانه در قبال تهديدي که در حالت عصبانيت کرده بوديد- يا مي توانيد عقب نشيني کنيد و به کودکتان ياد دهيد که تهديد شما بدون معني بوده است. در هر حال، باعث مي شويد که نتيجه مطلوب را نگيريد و رابطه خود را با کودک خراب کنيد.

در حاليکه تهديد نکردن کودک خيلي سخت است، سعي کنيد درباره خطرات احتمالي به او هشدار دهيد و يا به سمت چيزمناسب تري هدايتش کنيد. " اصلا خوب نيست که برادرت را بزني. نگران اينم که او تو را بزند و يا او هم در عوض تو را مي زند. اگر مي خواهي به چيزي آسيب وارد کنيد بهتر است آن چيز يک بالش، مبل و يا تخت خواب باشد." با مطرح کردن يک چنين پيشنهاداتي که امنيت بيشتري هم دارند همچنان به او اين اجازه را مي دهيد که احساساتش را خالي کنيد و شما هم بتوانيد نقشي در تعيين رفتار او داشته باشد. در نهايت اين امر باعث ميشود که او خودش و احساساتش را بهتر کنترل کند.

" چرا اينکار را کردي؟"
اگر کودک کاري کرده که شما خوشتان نمي آيد ، مطمئنا بايد با او صحبت کنيد. اما تنشي که در آن لحظه به وجود مي آيد اجازه نمي دهد که او از اشتباهاتش درس بگيرد. و وقتي که شما از او مي پرسيد " چرا؟" شما به او فشار مي آوريد که به کارش فکر کند و آنرا تحليل نمايد که يک مهارت بسيار پيشرفته حتي براي بزرگتر ها به شمار مي رود. در زمان برخورد با چنين پرسشي ، بيشتر کودکان حالت تدافعي به خود گرفته و يا سکوت مي کنند.

در عوض، يک مسير ارتباطي با او برقرار کنيد و حدس بزنيد که او چه احساسي ممکن است داشته باشد و نيازهاي اساسي او چه چيزهايي مي تواند باشد. " مايوس شدي که دوستانت به نظرت گوش ندادند؟ " با تلاش به درک احساسات و نيازهاي او ، ممکن است حتي حس کنيد که از عصبانيت خودتان نيز کاسته شده است. " او دوستانش را کتک زد چون نياز به فضايي داشت و احساس ترس کرده بود و نمي دانست که با ديگران به چه روشي ارتباط برقرار کند. او تروريست که نيست فقط يک بچه است"

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اجتماعی ، امنیتی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, | 10:53 | نویسنده : valeh |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.